عشق وعاشقي

 نمیدونم شبم تا کی از آغوش تو محرومه...!

عشق من ، قلبت را فشرده ام در آغوشم

میرویم تا اوج احساس عشق ، تا برسیم به جایی که نبینیم

هیچ غمی را در سرنوشت

تا برسیم به جایی که من باشم و تمام وجودت ،

بیخیال همه چیز، باز کن برایم آغوشت

 



نظرات شما عزیزان:

sadegh & shabnam
ساعت22:22---20 بهمن 1391

شکستن زير باران را خم ديوار ميفهمد

تمام حرف هاي خيس و تب دار نگاهم را

سکوت تلخ و گنگ و مبهم ديوار ميفهمد

سرود غصه ها را با دلي پر سوز ميخوانم

صداي زير آهم را بم ديوار ميفهمد

فشار بغض هاي آجري بر پشت چشمانم

تحمل را ستون محکم ديوار ميفهمد

من از وقتي که لبخندم ترک برداشت فهميدم

زبانم را شکاف پرغم ديوار ميفهمد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:8 توسط انیسا| |


Power By: LoxBlog.Com