عشق وعاشقي
نمیدونم شبم تا کی از آغوش تو محرومه...! عشق من ، قلبت را فشرده ام در آغوشم میرویم تا اوج احساس عشق ، تا برسیم به جایی که نبینیم هیچ غمی را در سرنوشت تا برسیم به جایی که من باشم و تمام وجودت ، بیخیال همه چیز، باز کن برایم آغوشت
نظرات شما عزیزان:
شکستن زير باران را خم ديوار ميفهمد
تمام حرف هاي خيس و تب دار نگاهم را
سکوت تلخ و گنگ و مبهم ديوار ميفهمد
سرود غصه ها را با دلي پر سوز ميخوانم
صداي زير آهم را بم ديوار ميفهمد
فشار بغض هاي آجري بر پشت چشمانم
تحمل را ستون محکم ديوار ميفهمد
من از وقتي که لبخندم ترک برداشت فهميدم
زبانم را شکاف پرغم ديوار ميفهمد
Power By:
LoxBlog.Com |