عشق وعاشقي

 

  یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام


برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …

آنقدر تمـــــــــیز میخندم

که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …

و من در جیب هـــایــــم

دست های خالـــی ام را فریب دهـــم

که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …




نظرات شما عزیزان:

sadegh & shabnam
ساعت8:10---13 بهمن 1391
مسافر خسته ي من بار سفر رو بسته بود

تو خلوت آيينه ها به انتظار نشسته بود

مي خواست که از اينجا بره اما نمي دونست کجا

دلش پر از گلايه بود ولي نمي دونست چرا

دل که به جاده مي سپرد کسي اونو صدا نکرد

نگاه عاشقونه اي براي اون دعا نکرد

حالا ديگه تو غربتش ستاره سر نمي زنه

تو لحظه هاي بي کسيش پرنده پر نمي زنه

با کوله بار خستگي تو جاده هاي خاطره


امیر
ساعت15:33---11 بهمن 1391
سلام دوست من
اگه بتونی سایت ما رو لینک کنی ممنون میشیم.
چون سایت ما خبریه از درج لینک معذوریم ولی بازدیدتون بالا میره اگه لینک مارو درج کنید.
تشکر


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:16 توسط انیسا| |


Power By: LoxBlog.Com